غزل شماره 383 دیوان حافظ، چندان که گفتم غم با طبيبان + با تعبیر فال
چندان که گفتم غم با طبيبان درمان نکردند مسکين غريبان آن گل که هر دم در دست باديست گو شرم بادش از عندليبان يا رب امان ده تا بازبيند چشم محبان روي حبيبان درج محبت بر مهر خود نيست يا رب مبادا کام رقيبان اي منعم آخر بر خوان جودت تا چند باشيم از بي نصيبان حافظ نگشتي شيداي گيتي گر مي شنيدي پند اديبان
تعبیر غزل شماره 383 دیوان حافظ ، چندان که گفتم غم با طبيبان
"درست است که درد شما از غربت و دوری ناشی میشود، اما راه درمان آن صبر و اعتماد به خداست. زمانی که در مسیر زندگی پیش میروید و تلاشهای خود را ادامه میدهید، خواهید دید که سرانجام به آنچه میخواهید خواهید رسید. هیچچیز در این دنیا پایدار نیست و به همین دلیل باید صبر پیشه کنید و بدانید که زمان به شما فرصت خواهد داد. رقيبان و مشکلاتی که اکنون در مسیرتان قرار دارند، به مرور از بین خواهند رفت و زمانی خواهد رسید که بتوانید به وصال یار و آرامش قلبی خود برسید. در این راه، به پند بزرگان گوش دهید و از آنان درس بگیرید. به یاد داشته باشید که صبر، ایمان و تلاش شما قطعاً به نتیجه خواهد رسید و شما از این غربت رهایی خواهید یافت."